قاصدک | |||
سلامی که برایت زمزمه کردم آنشب
تو می توانستی ساده تر از سادگی پاسخم دهی
روانتر از روانی آب
آسانتر از تبسم بی محو لب خودت
یا ساده تر از گریه مدام من
خوب یادم هست می دیدمت
غریب بودی به اندازه خودم
آشناترین آشنایم یافتمت
ایستاده بودی خیس خیس
زیر باران دل ویرانه ام
بی سر پناه بی چتر
با همان نگاه ساده و صمیمی
همان سکوت خاص
شاید انتظار دستی بودی
تا دستش دهی
تا پناهت گیرداز این ویرانه باران خورده
به مکانی امن
دست من توانش نبود دلم برایت سوخت
گاهی هم دلم برای خودم می سوزد
برای او هم برای همه
می دانی آخر دل نازکی دارم
دست من توانش نبود
صدایت زدم
نمان!
اطمینان سلامتت نیست
چشم بستی و انکار نکردی
نرفتی و ماندی
انگار دلت برایم سوخت
شاید دل سوخته ای عین من بودی
شاید...
ماندی بعدها و بعدها
چسبیدی به من
با همان نگاه ساده و صمیمی
همان سکوت خاص
دیگر نیاز به گفتنمان نبود
چشمان تو به من می گفتند
چشمان من به تو
تو سزاوار نوازش من بودی
من سزاوار نوازش تو
هنوز با منی چسبیده به من
آنگونه که بالا و پایین سینه ات
از دم و بازدم نفسها تکانم می دهد
و این صداست
آرامش عمیقم
ترنم بهترینم
میان ما فاصله ای نیست
هنوز صمیمیت بابونه های صحرا را داری
سادگی گریه کودکان را
با سکوت خاص خودت
که به من فهماندی
سکوت مادر صداهاست
تو پر پر بودی
بی آرایش بودی
مثل زندگی من
مثل صورت مادرم
تقدیمم کردی
حالا
به اندازه همین سادگی
همین صمیمیت
همین سکوت
می سرایمت
آرامش عمیقی
ترنم بهترینی
دستانت بخشنده ترینند مرا
و تمامی پنجره ها با سر انگشتان نورانی تو
به سوی سپیده گشاده می شوند
تو خو د سپید ه ای
چشمانت
ساده ترین صمیمیت سکوتند
که مرا توان سرودنشان نیست
درد دل با تو چه خوب است
چون تو خوبی و
خوبتر از خوبی
54505:کل بازدید |
|
60:بازدید امروز |
|
0:بازدید دیروز |
|
پیوندهای روزانه | |
درباره خودم
| |
قاصدکی
قاصدک ها چه خبر آوردید از کجا از کی خبر آوردید خوش خبر باشید | |
حضور و غیاب
| |
لوگوی خودم
| |
لوگوی دوستان | |
| |
لینک دوستان | |
فهرست موضوعی یادداشت ها | |
آنفلانزا . اس ام اس . پاییزی . پد . پد کف پا . خبر فریب قاصدک . سموم . سیب . قاصدک اشک . قلب . | |
بایگانی | |
تیر 1388 مرداد 1388 شهریور 1388 مهر 1388 آبان 1388 آذر 1388 دی 1388 بهمن 88 اسفند 88 مرداد 89 آبان 89 آذر 89 | |
اشتراک | |